بی سوادی انصار امام احمدالحسن کذاب
بی سوادی انصار امام احمدالحسن کذاب

بی سوادی انصار امام احمدالحسن کذاب

دروغ بستن احمدبصری بر پیامبر(ص)

عن مسند احمد عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم : یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان، إذا رأیته حسبته فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینیه شیئاً، یخلفه أخ له إسمه عبدالله، ویل لشیعتنا منه؛ اعادها ثلاثاً : بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة
رسول خدا (ص) فرمود : بر حجاز (عربستان) مردی که اسمش ، اسم حیوان است حکومت می کند (فهد = یوزپلنگ) . اگر از دور به او نگاه کنی در چشمش انحراف (چپی) می بینی ولی اگر به او نزدیک شدی در چشمش مشکلی نمی بینی ، جانشین یا خلیفه اش برادرش که اسمش عبدالله است خواهد بود . وای بر شیعه ما از دست او (فهد) ، پس این جمله را سه بار تکرار نمود ، بشارت مرگش (فهد) را به من بدهید شما را به ظهور حجت بشارت می دهم .

ادرس های که خود احمدبصری به این روایت احتجاج کرده

http://almahdyoon.co/ir/?p=524

وجاهای زیاد دیگری وهمچنین انصار احمد به ان احتجاج کردندمانند

 ادله جامع یمانی ص11

علامات ظهورمحقق ص16

الیمانی موعودحجه الله ص18

واحمد بصری کتاب های انصاررا که خود توضیح داده همه را ادله دعوت خود قرار داده وانهارا معتبر دانسته که برای اطلاع بیشتر به کتاب وصی ورسول امام مهدی ص 25 وجاهای دیگر کتاب احمد وخطبه او مراجع کرد مانند المتشابهات ص 44

احمدبصری امام زمان انصار خیلی بی سوادی در روایت شیعه عبدالله ذکر شده نه ملک فهدکه تو باز بسراغ روایت اهلسنت رفتی که در مقاله اثبات علم رجال کامل توضیح داده شد اما اما احمد دروغ به مسنداحمد بستی این روایت در مسند احمد اصلا وجود ندارد امام کذاب وبیسواد همه مردم دیدند که که تو چقدر دروغ گوه وبی سوادی برای اثبات

امامت  خود دست به هر خاک وخاشاکی میزنی

احمد چرا در نقل روایت گفتی روایتی ازپیامبر(ص)چرا بر پیامبر دروغ بستی!

دراین روایت جایگاه احمدبصری مشخص میشود:

نزد مردم حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، عام و خاص و حقیقت و هم وجود دارد. آنقدر بر پیامبر(ص) دروغ بسته شد که روزی خطبه خواند و فرمود: ای مردم! دروغگویان بر من زیاد شده اند، پس هر کس به عمد بر من دروغ بندد، جایگاهش در جهنم خواهد بود»؛

کلینی،کافی 1388ق، ج1، ص 50، ح1

اما اصل روایت در کتاب 250 علامه حتی ظهور امام مهدی هستش که صاحب کتاب یک انسان مجهول که خود را خود خوانده علامه نامیده وچون فامیلی اوطباطبای است انصار احمد برای فریب مردم اورا علامه طباطبای میخوانند تامردم فکر کنند او علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان هستش! واصل روایت راگفته از یک پامنبری خود شنیده که اسم او را مطلع قرار داده! 

درمورد روایت بیان شده راجع به این موضوع هم بایستی این نکته را ذکر نمایم که:

در ادبیات عرب هر ضمیری یک مرجع ضمیر دارد و هر جمله توصیفی هم یک موصوفی دارد که در روایت جمله "ویل لشیعتنا منه" بعد از اسم عبدالله آمده پس "ه" که یک ضمیر است مرجع ضمیرش اولین اسم به آن یعنی عبدالله است و جملات بعدی که آمده توصیفی برای آخرین اسم ذکر شده یعنی عبدالله استاگر این روایت هم درست باشد مرگ فهد را بشارت نداده ، بلکه مرگ برادرش عبدالله را بشارت داده است.

اما روایات موجود در منابع شیعه در مورد مرگ عبدالله

لفضل ، عن عثمان بن عیسى ، عن درست ، عن عمار بن مروان عن أبی بصیرعن امام صادق علیه السلام 
من یضمن لی موت عبدالله، اضمن له القائم. ثم قال: إذا مات عبدالله، لم یجتمع الناس بعده علی أحد و لم یتناه هذا الأمر دون صاحبکم إن شاء الله و یذهب ملک السنین و یصیر ملک الشهور و الأیام، فقلت یطول ذلک؟ قال: کلا

بحارالانوار ج52، ص 210؛ بشارة الاسلام 123

.کسی که مرگ عبدالله را برای من ضمانت کند من هم ظهور قائم را برای او ضمانت می کنم
سپس فرمودند:وقتی عبدالله بمیرد مردم پس از او با کسی متحد نشوند! ان شاء الله و این جریان بدون ( آمدن) امامتان آرام نمی شود و حکمت و سلطنت سالانه و طولانی مدت از بین می رود و مدت سلطنتهای پادشاهان به ماه و روز نمی کشد
پرسدیم: آیا این دوران طول می کشد؟فرمودند: هرگز

ویا روایت دیگری

إذا اختلف بنو فلان فیما بینهم، فعند ذلک فانتظروا الفرج و الیس فرجکم إلا فی اختلاف بنی فلان. فإذا اختلفوا، فتوقعوا الصیحة فی شهر رمضان، و خروج القائم،إن الله یفعل ما یشاء، و لن یخرج القائم و لا ترون ما تحبون حتی یختلف بنوا فلان فیما بینهم، فإذا کان، طمع النسا فیهم، واختلف الکلمة و خرج السفیانی، و قال لابد لبنی فلان من أن یملکوا فإذا ملکوا ثم اختلفوا تفرق ملکهم و تشتت أمرهم

 الغیبة نعمانی، ص171؛ بحارالانوار، ج52، ص 232

وقتی بنی فلان به خاطر چیزی که میان آنهاست دچار اختلاف شدند منتظر فرج باشید و فرج شما جز با اختلاف بنی فلان محقق نمی شود. پس آنگاه که گرفتار اختلاف شدند چشم انتظار صحیه ای در ماه رمضان و قیام قائم باشید که خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد. قائم قیام نمی کند و شما هم آنچه را عاشقش هستید، نخواهید دید تا وقتی بنی فلان بر سر آنچه در بینشان است مبتلا به اختلاف و درگیری شوند و وقتی چنین شد مردم به آنها ( و حکومتشان) طمع می کنند و وحدت و یکپارچگی از بین می رود و سفیانی شورش می کند. سپس ادامه دادند: بنی فلان بالاخره سلطنت خواهند کرد و پس از پادشاهی، آنها به اختلاف دچار می شوند و سلطنتشان به باد می رود و حکومتشان پراکنده و متشتت می شود 

پس طبق روایات ما باید مرگ عبدالله نشانه ظهور باشد که در ادامه توضیح داده خواهد شد

ومنطور از بنی فلان در زوایتی از امام رضا (ع) بیشتر معلوم میشود

بزنطی از حضرت رضا (ع) روایت می کند که فرمود:  از  جمله  نشانه های  فرج، حادثه ای است که بین 2 حرم مکه و مدینه رخ دهد. پرسیدم آن حادثه چیست؟ فرمود: تعصب قبیله ای بین 2 حرم بوجود آید و فلانی از خاندان فلان، 15 رئیس قبیله را به قتل رساند

بحارالانوار، ج 52، ص 210

در روایت های ذکر شده، ملاحظه فرمودید که از آخرین خاندان پادشاهی حجاز، با عنوان بنی فلان یا آل فلان نامبرده شده است .همچنین این روایت درگیری برسر حکومت حجاز بعد از کشته شدن این فرمانروا را توصیف کرده است
نکته : در روایت بالا یعنی یکی از فرمانروایان یا زمامداران حجاز ، پانزده شخصیت از نسل فرمانروا و یا پیشوای معروفی را به قتل می رساند

ذکر یک نکته ی بسیار مهم: یکی از دلایلی که ائمه ی اطهار (ع) عبارت بنی فلان یا آل فلان را برای آخرین خاندان پادشاهی عربستان برگزیده اند و صریحاً به نام دقیق این خاندان اشاره نکرده اند، می تواند این مسئله باشد که ذکر نام صریح این خاندان، موجب می شده است تا خاندان های پادشاهی که در عربستان حکومت کرده اند، هیچ کدام نام ذکر شده در روایات را بر خود ننهند؛  چرا که هیچ خاندانی  قاعدتاً  دوست نمی دارد که نامش، همنام آخرین خاندان پادشاهی حجاز در روایت های ذکر شده از معصومین (ع) باشد. زیرا درصورت همنام بودن نام این خاندان ها با آخرین پادشاهی عربستان در روایات، موجب عکس العمل شیعیان اهل بیت (ع) می شده است

در ادامه ی  روایت  ذکر  شده  از سوی  پیامبر گرامی اسلام (ص)  بیان  شده  است: « بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة. »

 این عبارت نشان می دهد که مرگ عبدالله ذکر شده در روایت مذکور، فاصله ی کمی با ظهور حضرت مهدی (عج) دارد؛ از این مسئله می توان دریافت که در صورت صحت روایت مذکور و درستی منابع آن، با توجه به اینکه بسیاری از ویژگیهای روایت، با ملک عبدالله، ملک فهد و خاندان آل سعود مطابقت دارد، عصری که ما در آن به سر می بریم، ان شاء الله « عصر الظهور » است و در صورتی که ما شیعیان تلاش خود را بیشتر کنیم، می توانیم ظهور آن منجی بزرگ را درک نماییم. إن شاء الله

اگر حدیث شیعی صحت داشته باشد که با علم رجال شناسی آن حدیث را تایید می کنیم ، ملک عبدالله همین پادشاه عرستان است ولی باز نیز ممکن است پادشاهی دیگر با نام ملک عبدالله بیاید ولی اگر حدیثی که در کتاب مائتان وخمسون نوشته سید محمد علی طباطبایی حسنی آمده بود صحت داشته باشد می توان گفت که ملک عبدالله روایات همین پادشاه عربستان است و ما در عصر ظهور می باشیم.و اگر خدا بخواهد چشم مان به جمال امام مهدی علیه السلام روشن خواهد شد

نکته بسیار مهم

فضیل‏ از امام باقر (علیه السلام) پرسید: آیا براى این امر وقتى تعیین مى‏شود؟
امام سه بار فرمود: «کذب الوقاتون‏» تعیین کنندگان وقت دروغگویند

غیبت‏ شیخ طوسى ص 261 - 262

یا روایت دیگری

ظهور فرج به فرمان خداى متعال وابسته و تعیین وقت کنندگان دروغگویند

کمال الدین ج 2، ص 160 حدیث 4 

البته منظور از تعیین وقت تعیین دقیق وقت ظهور است و اینگونه تعیین وقت را پیشوایان معصوم (ع) بهیچ وجه جایز نشمرده‏اند و آن را از اسرار الهى دانسته‏اند ولى علاماتى را ذکر فرموده‏اند که چون آنها واقع شوند نزدیک بودن ظهور را نوید مى‏دهند