این مقاله با هدف بررسی برخی از ادله روایی یکی از مدعیان نیابت، با عنوان احمد بن اسماعیل بصری می باشد.این فرد خود را فرزند با واسطه امام مهدی (علی السلام) ،رسول وزمینه ساز ظهور معرفی نموده، و ادعا دارد پس از ایشان به حکومت وخلافت خواهد رسید .
او تلاش نموده است تا با بهره گیری از روایات معصومین (علیهم السلام) ادعای خود را اثبات نماید.همچنین مریدان این شخص ادعا دارند که تمام بیانات و ادله این فرد نشات گرفته از علم الهی او بوده و امکان نقد هیچ یک از ادعاهای مطرح شده وجود ندارد . اما پس از بررسی ادله مطرح شده ، متوجه می شویم که این فرد با تمسک به روایات غیر مستند ،بهره گیری از منابع غیر علمی، تقطیع روایات و تحریف معنا و دلالت آنان، قصد در فریب مخاطبان خود داشته است .
نو بودن این جریان در کشور ایران، و احساس نیاز به تحلیلی علمی و بر گرفته از منابع مورد اعتماد این گروه،موجب گردید تا پس از معرفی این فرد و روش تبلیغاتی او ،به نقد برخی از ادله روایی او بپردازیم . روش این مقاله توصیفی –تحلیلی بوده وآنچه که بدست آمده است ،نسبت های دروغ این فرد به ائمه (علیهم السلام) و استفاده از عدم سواد حدیثی طرفدارانش می باشد.و تلاش گردیده تا با بررسی برخی از ادله مورد ادعا،و با توجه به اینکه وصی و جانشین امام مهدی (علیه السلام) باید برخوردار از علم و عصمت باشد ،بطلان ادعای او را اثبات نماییم.
کلید واژه ها:
احمد،بصره ،یمانی، ، امام مهدی (علیه السلام)، الحسن ،دابة الارض،مهدی اول.
مهدویت ،بزرگترین جریان معنوی –معرفتی است.و دقت در بررسی مباحث آن همانند دیگر موضوعات تخصصی، امری متعلق به اهل فن و عالمان این عرصه می باشد.
اندیشه مهدویت در عرصه های مختلف زندگی جوامع اسلامی به ویژه شیعیان،رونق بسیار داشته و پیروانی از جان گذشته گرد خود فراهم آورده است.بد اندیشان ، امویان و عباسیان زمانه به درستی درک نمودند که کمترین پیامد باور به این موضوع ، احیای تفکر اسلامی،رشد فرهنگ شیعی و ظلم ستیزی است؛که این سبک از زندگی و بینش به هیچ عنوان سازگاری با بنیان ها و دنیای آنان ندارد.از این روی همیشه بر آن بوده اند تا اگر چه نمی توانند این فرهنگ را از بین ببرند ،اما به صورت مستقیم و یا از طریق مزدوران خود،آن را تحریف نموده و از پویایی آن جلوگری نمایند.
متاسفانه نادانی و جهل برخی از دوستداران و پیروان این الهیات ناب اسلامی ،باعث گردیده تا آب در آسیاب دشمنان ریخته و کار آنان سهل گردد.
از این جا ارائه عالمانه فرهنگ انتظار و مهدویت حاضر ضرورتی عینی می یابد، تا این جریان را از آسیب های ناشی از حرکت های جاهلانه و سوء استفاده های شیادان حفظ نموده و به مانند همیشه این فرهنگ اصیل اسلامی الهام بخش تمامی آزادی خواهان جهان باشد و به جای سرخوردگی ،امید افزایی رادر جامعه منتظران به همراه بیاورد.
به یقین اگر در جامعه ای علم رشد یافته و تبیین صحیح و منطقی از دین صورت پذیرد،و پس از بیان اصول و معیار های عالمانه،فرهنگ پرسشگری در میان مردم رواج یابد،کمتر شاهد مکر و حیله مدعیان دروغین وسوء استفاده کنندگان از اندیشه مهدویت خواهیم بود.
از طرف دیگر عالمان دینی و متخصصان در امر مهدویت وظیفه دارند تا علاوه بر تلاش در گسترش فرهنگ اصیل مهدوی، به انحرافات پاسخ داده و در غبار فتنه ها ،حق را بر مردم نمایان سازند و مردم نیز موظف به تبعیت در امور دینی و معارف الهی از متخصصان این امر که علمای شیعه می باشند، گردیده اند.
این نوشتار بر این است تا به یاری خدای متعال ،گوشه ای از انحرافات یکی از مدعیان نیابت امام مهدی (علیه السلام) را نمایش دهد. به دلیل نوظهور بودن این جریان در ایران و عدم آگاهی دقیق از منابع و ادعاهای این گروه، شاهد برخی از نقد های اشتباه در این زمینه بوده ایم که وسیله ای برای تخریب منتقدان را در اختیار طرفداران احمد بصری قرار داده است. لذا در ابتدای مقاله تلاش گردیده است نگاهی مختصر اما جامع و علمی به این فرد و جریان حامیانش، در اختیار خواننده قرار بگیرد .
نسب و مختصری از تاریخچهی زندگی او
احمد بن اسماعیل، در شهر بصره در جنوب عراق متولد و زندگى کرده و تحصیلاتش را تا لیسانس و اخذ مدرک مهندسی معمارى ادامه داده است.
او مدعی است ، در اواخر سال 1999 و در سن 29 سالگی، به امر امام مهدى (علیه السلام)،به نجف هجرت کرده و گمان نمود روش تدریس در حوزهی علمیه داراى خلل بزرگى است. چرا که در حوزه علمیه، به جای توجه و تمرکز بر ثقلین یعنی قرآن کریم و سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)و ائمه معصومین (علیهم السلام) ؛ به تدریس و آموزش منطق و فلسفه و اصول فقه و علم کلام (عقائد) و فقه (احکام شرعی) و زبان عربى، میپرداختند.
او در مورد علنی نمودن دعوتش چنین ادعا می کند :
(( دو روز آخر از ماه رمضان از سال 1424 هـ.ق امام مهدی (ع) به من امر فرمود که خطابم را متوجه اهل زمین کنم و هر فرقه را با توجه به ویژگیهایش بر حسب اوامر امام (ع) مورد خطاب قرار دهم و در روز سوم شوال (مطابق 17 آذر 1381) ، امام مهدی (ع) به من امر فرمود که انقلاب بر علیه ظالمان را علنی کنم و به بررسی راهکارها بپردازم و کارهای لازم را به سرعت انجام دهم ...))
مریدانش او را با عنوان احمد الحسن نامگذاری می کنند و علت به کار بردن نام((الحسن))برای او ،استناد به این روایت می باشد.
((وَ یُسَمِّیهِ بِاسْمِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یُکَنِّیهِ، وَ یَنْسُبُهُ إِلَى أَبِیهِ الْحَسَنِ الْحَادِیَ عَشَرَ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ))
در استدلال به این روایت چنین می گویند که در عباراتش اشاره شده ،او منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) می باشد و از طریق ایشان به امام حسین (علیه السلام) متصل می شود. (در ادامه مقاله به نقداین روایت خواهیم پرداخت.)
آن ها شجره نامه ای خود ساخته ارائه داده و نسب او را چنین بیان میکنند:فعالیت پیروان
پیروان این فرد خود را با عنوان "انصار امام مهدی (علیه السلام) " یاد کرده و فعالیت خود را به صورت استفاده از فضای مجازی و اینترنت، ساخت برنامه های تبلیغاتی مانند مستند (ظهور کرده) ، چاپ کتاب و جزوات توسط انتشارات وابسته به جریان احمد با نام (اصدارات الامام المهدی )،تبلیغ چهره به چهره در محافل عمومی اعم از مدارس ،خیابان و دانشگاهها،شرکت در نمایشگاه کتاب فرانکفورت (2012) و بغداد(2012)، تاسیس رادیو ، چاپ ماهنامه صراط مستقیم و هفته نامه منجی(به صورت الکترونیکی)، پیگیری می نمایند.
تا کنون کتاب ها و سخنرانی های متعددی در نقد این جریان صورت گرفته است که بهترین نمونه آن ،کتاب (دعوة احمد الحسن بین الحق و الباطل ) می باشد. لازم به توضیح است که ،در تحلیل ادعاهای این فرد می توان به بررسی ترتیبی پرداخت بدین صورت که آنچه را که از ادله بیان نموده اند به نقد بنشینیم.و یا اینکه به نقد قسمتی از ادله آنها بپردازیم.
در این نوشتار به چند جهت گزینه دوم را برگزیده ایم.
الف) سخن گزافه گفتن مشکل نبوده و این روش در میان تمامی مدعیان مرسوم بوده است که به اصطلاح از طریق ارائه رطب و یابس و یا آسمان ریسمان بافتن ،ادعاهای خود را اثبات نمایند.و لازم است که نقاد تدبیر امر را به دست گرفته و در دام آنها گرفتار نشود و گرنه تمام عمر خود را باید برای تحلیل ادله مدعیان متعدد صرف نماییم.
ب) برخی از مباحث ارائه شده توسط احمد بصری ،توسط علمای گذشته تحلیل شده و پاسخ های متعددی دراختیار محققان قرار دارد ،که ما را از بحث مجدد بی نیاز می کند. مباحثی مانند :شرعی بودن یا نبودن ارائه خمس به فقها در دوران غیبت ،درستی یا نادرستی بررسی اسناد روایات و بهره گیری از علم رجال،دینی یا غیر دینی بودن مباحث منطق و فلسفه، مباحث رجعت و غیره.
نکته ای که باید در موضوعات بالا توجه شود این است که وارد کردن اشکال همیشه راحت بوده اما در پاسخ به این سوالات باید به ذکر مقدمات و مبانی ای پرداخت که از حوصله این مقاله و خوانندگان به دور است ،لذا خواننده گرامی را به کتبی که در این زمینه پرداخته اند ارجاع می دهیم.
ج) این فرد ادعا دارد که معصوم بوده و دارای علم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می باشد.و تمام ادله او صحیح بوده و امکان رد کردن آنها وجود ندارد. ما نیز از این زاویه که اگر تعدادی از دلائل او را رد کنیم و دروغ گو بودن او را اثبات نماییم،توانسته ایم ریشه ادعاهای او را از بین ببریم، به نقد برخی از ادله اش بسنده می کنیم.
در بررسی این فرد به سه محور استفاده از روایات غیر معتبر و جعلی،تقطیع روایات و تحریف معنا و مراد روایت،اشاره خواهیم کرد و برای هر قسمت نمونه هایی را از میان مصداق های های متعدد ذکر خواهیم کرد.
نقد و بررسی
1.استفاده از روایات غیر معتبر و جعلی
یکی از مشکلات در حوزه مباحث مهدویت،ساخته شدن روایاتی جهت منافع فرقه ای و نیز پدیدار شدن روایت های تازه یافت در منابع متاخر می باشد. روایت هایی توسط برخی از این نویسندگان نگارش گردیده که نه تنها دلیلی بر پذیرش آنها وجود ندارد بلکه شواهدی در عدم اعتبارشان موجود است.مدعیان دروغین از این مطلب استفاده کرده و در مسیر پیشبرد اهداف خود این دسته از نشانه ها را پر رنگ نموده اند.
((برای مثال، برای گسترش هرچه بیشتر ادعای مهدویت «عبیدالله المهدی» در آفریقا، داعیان اسماعیلیه بر اساس بعضی روایاتِ منسوب به اهل بیت علیهم السلام که ظهور مهدی از مغرب خواهد بود، روایاتی جعل کرده و پیش بینی میکردند ظهور، در سال غلبه فاطمیان بر آفریقا خواهد بود. آنان از امام هادی علیه السلام روایتی نقل میکردند که فرموده است: «با گذشت چهل و دو سال، بلا و گرفتاریای که گرفتار آن هستید، رفع خواهد شد»1.1روایت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مورد ملک فهد
عن مسند احمد عن النبی (صلی الله علیه وآله): یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان اذا رایته حسبت فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینه شیئا ،یخلفه له أخ اسمه عبد الله ،ویل لشیعتنا منه- أعادها ثلاثا-بشرونی بموته أبشرکم بظهور الحجة ))
((در مسند احمد بن حنبل آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: بر حجاز (عربستان) مردی که اسمش ، اسم حیوان است حکومت می کند (فهد = یوزپلنگ) . اگر از دور به او نگاه کنی درچشمش انحراف (چپی) می بینی ولی اگر به او نزدیک شدی در چشمش مشکلی نمی بینی ، جانشین یا خلیفه اش برادرش که اسمش عبدالله است خواهد بود . وای بر شیعه ما از دست او ، پس این جمله را سه بار تکرا نمود ، بشارت مرگش را به من بدهید شما را به ظهور حجت بشارت می دهم .))
استدلال
((فهد به معنی یوزپلنگ است و در سال 2005 فهد مرد و حکومت حجاز به برادرش عبدالله رسید . طبق معمول نظام های پادشاهی حکومت از پدر به پسر می رسد ولی در نظام حکومت آل سعود در عربستان این یک استثنا است و حکومت از برادر به برادر می رسد و پیامبر اکرم با این توضیحات، مصداق را دقیقاً روشن فرموده اند. تصاویر انحراف چشمان فهد از دور و عدم انحراف چشمان او از نزدیک نیز در وب سایت انصار موجود است.))
همچنین می گویند:
((ان شاء الله با این علامات از آیات و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) ،برای همه مشخص شده باشد که ما در عصر ظهور هستیم .پس قطعا بایستی امام مهدی (علیه السلام) و یا وصی و رسول ایشان و یا امر ایشان ظهور کرده باشند .))
شیخ حیدر زیادی صریح تر از متن فوق اشاره می کند که با توجه به این روایت ،نشانه ظهور احمد بصری تحقق یافته و ظهور امام مهدی (علیه السلام) در حال تحقق است.
نقد
الف)منبع روایت
با توجه به آدرس ذکر شده در منابع تبلیغاتی طرفداران احمد، اولین منبع نقل این روایت، کتاب ((250علامةحتی ظهور الامام المهدی (علیه السلام) )) اثر محمد علی طباطبایی حسنی می باشد ونگارنده نیز در منبع دیگربدان برخورد ننمودم .
.با مراجعه به کتاب مسند احمد بن حنبل و سایر متون روایی شیعه و سنی ،روشن می شود که این روایت وجود خارجی نداشته وتا کنون کسی آن را ذکر نکرده است.جالب اینکه نویسنده کتاب( 250 علامت)،خود نیز این روایت را در هیچ منبع حدیثی ندیده است و در استناد آن به مسند احمد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) چنین می گوید:((این خبر را یکی از فضلای مطلع !!! برای من نقل کرده است))
و عجیب است احمد بصری که ادعای علم امامت دارد، نتوانسته بفهمد که این روایت در مسند احمد و هیچ منبع روایی معتبر دیگری وجود ندارد و به نوعی دروغ بستن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) می باشد.ب)محتوا
این روایت هیچ دلیلی بر مدعای احمد بصری نبوده و تنها به صورت کلی اشاره به ظهور حجت میکند .
ومشخص نیست که انصار و مریدان احمد ،با چه استدلالی عبارت "حجة" را به او تطبیق می دهند.از طرف دیگر باید مراد از مرگ خلیفه ،مرگ ملک عبد الله باشد نه ملک فهد .چرا که مطابق با قوانین ادبی باید ضمیر را به نزدیک ترین مرجع آن باز گرداند، و نزدیک ترین مرجع برای ضمیر، نام عبدالله بوده و اگر بخواهیم به روایتی مشابه نیز اشاره کنیم ،شیخ طوسی مرگ حاکمی به نام عبدالله را از نشانه های ظهور دانسته است،نه فردی به نام فهد .1.2.روایت خلع حاکم مصر
((عن علی (علیه السلام) : .....صاحب مصر علامة العلامات وآیته عجب لها إمارات , قلبه حسن ورأسه محمد و یغیر أسم الجد , إن خرج من الحکم فاعلم ان المهدی سیطرق أبوابکم , فقبل أن یقرعها طیروا الیه فی قباب السحاب (الطائرات) أو أئتوه زحفاً وحبواً على الثلج .-الخ-))
امام علی ع فرمود : صاحب مصر علامت علامتها است و نشانه او آن است که دارای امارت (حکومت) است . قلب او حسن است و سر او محمد و نام جدش را تغییر می دهد . اگر بیرون رفت بدانید که مهدی درهای شما را خواهد کوبید . پس قبل از آن که درهایتان را بکوبد بسوی او ولو بر روی ابرها پرواز کنید یا سینه خیز بر روی برف (یخ) بشتابید .
استدلال
ادعای این گروه این است که مراد از پادشاه مصر ،"محمد حسنی سید المبارک" می باشد که ابتدای نام او محمد،وسط آن حسن ،و با حذف نام جد خود یعنی "سید"،به صورت "محمد حسنی مبارک" خوانده شده و اکنون از حکومت خلع گردیده در نتیجه مهدی باید درب خانه شما را زده باشد ،که آنهم احمد بصری است.!
نقد
الف)منبع روایت
سایت های رسمی احمد و منابع تبلیغاتی او،آدرس این سخن را کتاب "ماذا قال علی (علیه السلام) عن آخر الزمان " تالیف سید علی عاشور، دانسته اند.در حالیکه اولین منبع این سخن را،کتاب "المفاجأة بشراک یا قدس" تالیف محمد عیسی داود باید ذکر نمود. نقطه اشتراک هردو کتاب ذکر شده در این است، که هیچکدامشان از منابع معتبر و مصادر اولیه نقل حدیث نمی باشند و با توجه به اینکه این افراد خود نیز از معاصرین بوده و امیر المومنین (علیه السلام) را درک نکرده اند، باید از منبعی معتبر آدرس دهند ،که چنین اتفاقی نیز رخ نداده است.
نویسنده کتاب المفاجاة، یکی از روزنامه نگاران و اساتید دانشگاه مصراست، که ادعا دارد نزد برخی از اولیاء خدا علوم غریبه را آموزش دیده است. این فرد سنی بوده و نسب خود را به امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رساند.و اعتقاد دارد مقداری از علوم اهل بیت (علیهم السلام)، و به ویژه علومی موجود از علم جفر حضرت علی (علیه السلام) د راختیار پدر ،عمو و خود او قرار دارد. این فرد علم جفر را علم اعداد دانسته ،و با تدوین کتاب هایی و ادعای آموزش در این زمینه، سخنانی را به حضرت علی (علیه السلام) نسبت می دهد که تا کنون هیچ یک از علمای شیعه و اهل سنت بدان اشاره ننموده اند. در کتاب او تصریح امام علی (علیه السلام)،به نام کشورهای آمریکا،اسرائیل،نپال،تبت،کره شمالی و جنوبی،اروپا،سنگاپور وغیره ،و حتی بیان نام انور سادات ، اختلافات در مصر وجریان صلح کمپ دیوید را میبینیم و در اصل ، هر آنچه را که در پیرامون ما اتفاق افتاده است را در قالب روایتی از علی (علیه السلام) بیان می کند.! اگر چه این فرد ادعا دارد که علوم نابی را در اختیار دارد، اما تولد حضرت مهدی (علیه السلام) را در مدینه-نه سامراء- دانسته واو را مطابق با عقاید اهل سنت از نسل امام حسن مجتبی (علیه السلام) می داند. نکته قابل تامل اینکه ،در قسمتی از کتابش پس از بحث از مرگ فردی با نام عبدالله در آخرالزمان، که در روایت قبل بدان اشاره نمودیم، محبت شدید خود به ملک عبدالله پادشاه عربستان را نمی تواند کتمان نماید و تلاش نموده تا ملک عبدالله پادشاه عربستان را به عنوان انسانی شجاع، ضد آمریکایی و متدین نمایش دهد .!!ب)محتوا
برخلاف نظر طرفداران احمد،مراد نویسنده کتاب( المفاجاة)، از عبارت ((إن خرج))، سقوط وخلع نیست تا با سقوط دولت حسنی مبارک منتظر ظهور مهدی (علیه السلام) باشیم ، بلکه این فرد اعتقاد داشته که صاحب مصر و محمد حسنی مبارک برای زمینه سازی ظهور ،خروج و قیام کرده و از زمینه سازان ظهور مهدی (علیه السلام) می باشد . و مراد از (إن خرج) ،جنبش حسنی مبارک در راستای ظهور می باشد.
او مدعی است که فرد زمینه ساز ظهور نام جد خود را تغییر می دهد و صاحب و حاکم مصر است. همچنین در کتابی دیگر از این نویسنده،حسنی مبارک به عنوان (شیر مصر )معرفی شده و نام او را به صورت رمزی (محمد ح) ذکر می کند.2. تقطیع روایات
گاهی فردی جهت اثبات ادعای خود به قسمتی از یک روایت اشاره می کند، که در صورت بیان آن به صورت کامل و تمام، دلیلی بر ادعای آنها نمی باشد. لذا تقطیع و برش زدن روایات، از نمونه شگردهای مدعیان دروغین بوده و با این عمل راهی برای ادعای خود جستجو می کنند.
احمد بصری نیز در جهت اهداف خود از این شیوه استفاده نموده و برخی از ادله دعوت خود را با این ترفند بیان می کند.
2.1. احمد از بصرة
أن الصادق (علیه السلام) سمی أصحاب القائم (علیه السلام) لابی بصیر فیما بعد فقال (علیه السلام) :....((ومن البصرة أحمد))
((امام صادق (علیه السلام) در معرفی یاران حضرت مهدی (علیه السلام) فرمودند:.....در بصره احمد است.))
از جمله روایاتی که برای اثبات نام احمد در روایات ادعا می شود ،روایت فوق است.آنها مدعی اند که اهل بیت (علیهم السلام) به نام احمد تصریح کرده اند واین از مصادیق بیان امامت یک امام توسط امام قبل از خود می باشد.((وَ مِنَ الْبَصْرَةِ: عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْأَعْطَفِ بْنِ سَعْدٍ، وَ أَحْمَدُ بْنُ مُلَیْحٍ، وَ حَمَّادُ بْنُ جَابِرٍ.))
به تصریح روایت، فردی که با نام احمد از بصره می باشد ،احمد فرزند ملیح است نه فرزند اسماعیل؛ واین روایت نه تنها تصریحی بر نام احمد بن اسماعیل بصری ندارد بلکه دلیلی برای رد ادعای او نیز می باشد.
2.2.اولین یار مهدی (علیه السلام» از بصره
((عن علی (علیه السلام):..... ألا وان أولهم من البصرة))
((امیر المومنین (علیه السلام) در خطبه ای فرمودند: اولین یاران مهدی از بصره هستتند.))
در این روایت تصریح شده است که اولین یاران مهدی (علیه السلام) از بصره می باشند.و چون احمد بن اسماعیل نیز اهل آن دیار است بر او تطبیق می دهند.((اولین یاران از بصره بوده و نامشان علی و محارب است))
2.3.پیشگویی سطیح کاهن
((فقال سطیح :.... فعندها یظهر ابن المهدی ))
((سطیح کاهن می گوید:در آخرالزمان فرزند مهدی ظهور خواهد کرد.))
استدلال
بنابر این روایت ،ادعا دارند که با توجه به اینکه احمد فرزند حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد،این سخن به ظهور او اشاره دارد.
نقد
ابتدا باید تذکر داد که این سخن از یک کاهن نقل شده و اعتبار سخن معصوم (علیه السلام) را ندارد. و به فرض اینکه این خبر درست نقل شده باشد،باز هم بر ادعای احمد دلالت نمی کند .اما نکته مهم تر ،تقطیع دوباره خبری دیگری است که نشان از راهزنی علمی این گروه دارد.
کهن ترین منبعی که قسمتی از عبارت های این خبر را ذکر کرده است کتاب الملاحم ابن المنادی (336 ه)،از محدثین اهل سنت می باشد. در میان عالمان شیعی نیز اولین منبع نقل این خبر کتاب مشارق انوار الیقین اثر حافظ رجب برسی ( 813 ه) بوده، و تمام منابع متاخر دیگر مانند( بحار الانوار) از این کتاب نقل می کنند.
پس از مراجعه به کتاب (مشارق انوار الیقین) ،و مصدر نقل (بشارة الاسلام)، که کتاب( بحار الانوار) می باشد، متوجه می شویم که در بشارة الاسلام اشتباه چاپی رخ داده وعبارتی از قلم افتاده است و متن صحیح خبر چنین می باشد :
((فعندها یظهر ابن النبی المهدی))
((در آخرالزمان فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، یعنی حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور خواهد کرد.))
و این همان اعتقاد تمامی مسلمانان جهان است که روزی حضرت مهدی (علیه السلام) که از نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می باشد ظهور خواهد کرد .
برخی از مبلغان این گروه ،ادعا می کنند شاید در نسخه ای خطی عبارت به صورت (ابن المهدی ) باشدو نسخه موجود نزد صاحب کتاب بشارة الاسلام نیز با عبارت (ابن المهدی ) بوده است.!!
این گروه ،نه تنها دلیلی بر این مدعا ذکر نمی کنند،و نسخه ای را که چنین عبارتی داشته باشد در اختیار ندارند ، بلکه با توجه به اینکه عبارت کتاب (بشارة الاسلام) از (بحار الانوار) بوده و تمامی نسخ (بحار الانوار) و (مشارق انوار الیقین) ، به صورت (ابن النبی المهدی ) آمده است، تردیدی در اشتباه این گروه باقی نمی ماند. و اگر چه ممکن است برخی از الفاظ نقل شده در( بحار الانوار )و( مشارق انوار الیقین) با یکدیگرتفاوت داشته باشد، اما از قضا در این عبارت، هیچ نسخه ای با نسخه دیگر تعارض و تفاوت ندارد.
3.تحریف
احمدو یارانش به جهت اثبات ادعای خود، به تغییر معنا در روایات روی آورده و اخباری را که ارتباط با آنها ندارد و در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) نقل شده است را به خود نسبت می دهد .در این جا به تعدادی از برداشت های غلط این گروه اشاره می کنیم:
3.1.نام مخفی و نام آشکار((امیر المؤمنین علیهم السّلام بر فراز منبر فرمودند: از فرزندان من در آخر الزّمان فرزندى ظهور کند که رنگش سفید متمایل به سرخى و سینهاش فراخ و رانهایش سطبر و شانههایش قوى است و در پشتش دو خال است، یکى به رنگ پوستش و دیگرى مشابه خال پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و دو نام دارد، یکى نهان و دیگرى آشکار، امّا نام نهان احمد و نام آشکار محمّد است.))
استدلال
اعتقاد دارند که مراد از عبارت(اسم) در این جا (شخصیت) می باشد، و نمی توان آن را حمل بر معنای حقیقی (اسم) که (نام افراد) می باشد ،نمود.از این روی مدعی هستند که در روایت به شخصیت مخفی و گمنام احمد در برابر شخصیت آشکار و شناخته شده حضرت مهدی (علیه السلام) اشاره شده است.
نقد
بسیار عجیب است، این افراد درتعیین مصداق برای صفات ذکر شده در ابتدای روایت تصریح می کنند، که این خصوصیات اختصاص به امام مهدی (علیه السلام) دارد ،و علی (علیه السلام) در مقام بیان خصوصیات جسمانی حضرت مهدی (علیه السلام) هستند ،اما ادامه روایت را بدون دلیل اشاره به دو فرد می دانند .
اشتباه این گروه در استدلال به روایت بر کسی پوشیده نیست و استدلال آنان جز عدم اطلاع از فقه الحدیث و درک متن نمی باشد.
همانگونه که در ابتدای روایت بیان شده است ،امام علی (علیه السلام) تمامی این خصوصیات و عبارت نام آشکار و مخفی را برای یک فرد ذکر کرده اند ،نه دو نفر؛و از عبارت هایی مفرد مانند :((یخرج رجل) ،)له)،(رایته) و (یده)، استفاده نموده اند.
به یقین امام علی (علیه السلام) دو اسم را برای یک فرد بیان نموده اند.ومرادشان در این روایت حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد.وممکن نیست که علی (علیه االسلام) ،خصوصیات یک نفر را بیان کند و در مورد یک فرد سخن بگوید اما در مقام تطبیق، انتهای کلام ایشان را، بدون دلیل به دونفر نسبت بدهیم.
مراد از اسم مخفی نیز این است که عموما مردم حضرت مهدی (علیه السلام) را با نام (محمد) می شناسند و کمتر از نام (احمد ) استفاده می کنند. و عبارت (یخفی ) به نام کم استعمال و غیر معروف ترجمه می شود.
علیرغم تصریح احمد و مبلغان این گروه، که عبارت(اسم) معنای حقیقی اش (نام ) بوده نه (شخصیت)، اما با تمسک به توجیهی عجیب ،از معنای حقیقی (نام) پرهیز کرده و به معنای مجازی( شخصیت) روی می آورند .یکی از آنان می گوید:
((فلو کان المراد اللفظ فهو قد ذکره فی نفس الروایة و فی نفس الموضع بقوله (فاحمد)، إذن لابد أن یکون المراد خفاء شخص القائم علی الناس ))
((اگر مراد از( اسم) در روایت( نام )بود ،چرا آن را عنوان کرده اند. پس مراد شخصیت مخفی می باشد ))
در عبارت های گذشته توضیح دادیم که با توجه به عبارت های که به صورت مفرد وبرای یک فرد به کار برده شده است ،امکان ندارد مراد حضرت علی (علیه السلام) دو نفر باشد و به هر صورت روایت بر یک نفر دلالت دارد و خصوصیات یک فرد را مطرح نموده است. و به هیچ ترفندی نمی توان مراد از ضمیر مفرد را جمع یا مثنی گرفت.3.2.شباهت کنیه امام مهدی (علیه السلام) با نام عمویش
((عِیسَى الْخَشَّابِ قَالَ: قُلْتُ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ؟
قَالَ: لَا، وَ لَکِنْ صَاحِبُ الْأَمْرِ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ، الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ، الْمُکَنَّى بِعَمِّهِ، یَضَعُ سَیْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُر))((عیسى خشّاب گوید: به امام حسین علیه السّلام گفتم: آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: خیر، و لیکن صاحب الامر طرید و شرید و خونخواه پدرش و داراى کنیه ای با اسم عمویش مىباشد او شمشیرش را هشت ماه روى دوش خود مىنهد.))
استدلالکنیه امام مهدی (علیه السلام) ،ابوالقاسم بوده وایشان نمی تواند کنیه ای مطابق با اسم عمویش ،عباس بن علی بن ابی طالب (علیهما السلام) داشته باشد،لذا روایت اشاره به فردی دارد که کنیه اش (ابو العباس) بوده و آن فرد احمد است.
احمدبصری نیز در مورداین روایات و تبیین (المکنی بعمه) می گوید:
((والمراد من الکنیة هنا، أی: أبو فلان. و عمه المقصود فی الروایة العباس بن علی (علیه السلام))
((مراد از کنیه این است که بگویی:ابو فلان،و مراد از عمو در این روایت حضرت عباس بن علی (علیه السلام) می باشد.))
نقد
باید توجه کرد که احمد بصری ،دلیلی در اثبات ادعای خود- که مراد از المکنی بعمه ،عباس بن علی (علیهما السلام) است– ذکر ننموده است. وبا توجه به احتمالات می توان مراد از (عمه) را ،امام حسن مجتبی (علیه السلام) و دیگر برادران امام حسن عسکری (علیه السلام) -از جمله جعفر - دانست.
مطابق با مبانی علم حدیث و بیان نورانی امام علی (علیه السلام)،در تحلیل اخبار اهل بیت (علیهم السلام) ،باید به روایات هم خانواده آن نگریست تا بتوان روایت مجمل را تبیین صحیح نمود.وبه تعبیر دیگر همانگونه که در تفسیر آیات قرآن،از آیات دیگر کمک گرفته می شود ،در تبیین روایات نیز همین روش استفاده می گردد.
با این وصف و با توجه به روایات دیگر ،پیام این حدیث کاملا روشن بوده ودر میان احتمالات داده شده ،مراد از عمه ،جعفر برادر امام حسن عسکری و عموی امام مهدی (علیه السلام) می باشد .
در نقل شیخ صدوق از امام حسن عسکری (علیه السلام)،مطلب فوق تبیین گردیده و امام مهدی (علیه السلام) دارای دو کنیه می باشد، و گاهی او را به (ابوالقاسم) و گاهی به( ابو جعفر) صدا زده اند.
ایشان می فرماید:
((حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ النَّیْسَابُورِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْمُنْذِرِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ أَبِی الْفَتْحِ قَالَ: جَاءَنِی یَوْماً فَقَالَ لِیَ الْبِشَارَةُ وُلِدَ الْبَارِحَةَ فِی الدَّارِ مَوْلُودٌ لِأَبِی مُحَمَّدٍ ع وَ أَمَرَ بِکِتْمَانِهِ قُلْتُ وَ مَا اسْمُهُ قَالَ سُمِّیَ بِمُحَمَّدٍ وَ کُنِّیَ بِجَعْفَر.))
((حسن بن منذر گوید: روزى حمزة بن أبى الفتح به نزد من آمد و گفت:
مژده که روز گذشته براى امام حسن عسکرى علیه السّلام در سرا فرزندى متولّد گردید و او فرمان داد که کودک را پنهان دارند، گفتم: نام او چیست؟ گفت: او را محمّد نامیدهاند و کنیهاش ابو جعفر است.))((و ابو سهل بن نوبخت گوید: عقید خادم مىگوید: ولىّ خدا حجّة بن الحسن- صلوات اللَّه علیه- در شب جمعه اوّل ماه رمضان سال دویست و پنجاه و چهار هجرى به دنیا آمد و کنیه او ابو القاسم و ابو جعفر و لقبش مهدى است ))
3.3 انتساب خود به امام حسن عسکری (علیه السلام) وبه کار گیری عنوان" الحسن"
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به مفضل بن عمر و در مورد ویژگی های زمان ظهور فرمودند:
((صَاحَ صَائِحٌ بِالْخَلَائِقِ مِنْ عَیْنِ الشَّمْسِ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ یَسْمَعُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض یا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ هَذَا مَهْدِیُّ آلِ مُحَمَّدٍ- وَ یُسَمِّیهِ بِاسْمِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یُکَنِّیهِ بکنیته ، وَ یَنْسُبُهُ إِلَى أَبِیهِ الْحَسَنِ الْحَادِیَ عَشَرَ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ- بَایِعُوهُ تَهْتَدُوا، وَ لَا تُخَالِفُوا أَمْرَهُ فَتَضِلُّوا.))((گویندهاى از چشمه خورشید بزبان عربى فصیحى بانگى میزند که اهل آسمانها و زمین آن را میشوند، و میگوید: اى مردم عالم! این مهدى آل محمد است و او را بنام و کنیه جدش پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله میخواند و بپدرش حسن علیه السّلام امام یازدهم تا حسین بن على صلوات اللَّه علیهم اجمعین نسبت میدهد. آنگاه گوینده میگوید: با وى بیعت کنید که رستگار میشوید و مخالفت امر او ننمائید که گمراه خواهید شد.))
استدلال پیروان احمد بصری او را با عنوان (احمد الحسن)، نام برده و معتقدند بنابر این روایت او از طریق امام حسن عسکری (علیه السلام) به خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) متصل می شود.
نقداستدلال به این روایت ،عدم دقت و اطلاع این گروه را یادآور شده و با اینکه بنابه تصریح احمد بصری ،کنیه خود را ابوالعباس دانسته نمی توان کنیه ذکر شده در روایت را که (ابوالقاسم) است ، به او نسبت داد؟! در نتیجه این روایت تصریح به نام حضرت مهدی (علیه السلام) دارد که بنابر روایات نامشان همنام رسول خدا(صلی الله علیه و آله)،و کنیه ایشان کنیه جد بزرگوارشان می باشد.
افزون بر سخن فوق ،عبارت های قبل و بعد روایت ،با وجود حضرت مهدی (علیه السلام) مطابقت دارد .در روایت تاکید می کند این فرد در تاریخ( 257 ه) متولد شده و در بین رکن و مقام با او بیعت شده و سیصدو سیزده یار دارد ،و امام حسین (علیه السلام) او را همراهی می کند. در فرازی دیگر از روایت نیز بحث ندای به نام و کنیه ایشان را که مطابق با نام و کنیه رسول خداست ،مطرح نموده که با این قسمت اشاره شده از روایت همسو می باشد.
نتیجه
در جمع بندی آنچه گذشت جای تردید باقی نمی ماند که احمد بصری و طرفدارانش همانند دیگر مدعیان دروغین از روش های استفاده از روایت های غیر معتبر ،تقطیع و گزینش روایت و تحریف و دستکاری محتوای آن سود جسته و سعی بر اثبات ادعای خود نموده اند .و جهت بیان دروغ گو بودن این فرد تنها به مواردی از ادله مطرح شده در دعوت این فرد اشاره نمودیم ،تا روش باطل و شگردهای استدلال به دعوت در این گروه را تا حدی نمایان سازیم .
منابع و مآخذ
1. ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق علی اکبر غفاری، تهران، صدوق، چاپ اول، 1397ق.
2. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، مهدی لاجوردی، تهران، نشر جوان، 2 جلد، چاپ اول، 1378.
3. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، 2جلد، چاپ دوم، 1395ق.
4. ابن منظور،محمد بن مکرم،لسان العرب ،بیروت،دار صادر،چاپ سوم ،1414
5. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، بیروت، البلاغ، چاپ اول، 1419ق.
6. طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
7. طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة للحجة، محقق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، المعارف الاسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
8. طهرانی، آقا بزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالأضواء، 26ج، چاپ سوم، 1403ق.
9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ج8، چاپ چهارم، 1407ق.
10. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 111ج، چاپ دوم، 1403ق.
11. طبرسی ،احمد بن علی ،الاحتجاج علی اهل اللجاج،مشهد،نشر مرتضی ،چاپ اول ،1403ق.
12. الطباطبائی الحسنی ،محمد علی ،250 علامة حتی ظهور الامام المهدی (علیه السلام) ،بیروت،موسسة البلاغ،چاپ دوم ،1429ق.
13. برقی،احمد بن محمد،المحاسن،قم، دارالکتب الاسلامیة،چاپ دوم،1371ق .
14. : حلى، رضى الدین على بن یوسف بن المطهر،العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة،قم ،کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی،چاپ اول ،1408 ق.
15. داود،محمد عیسی،المفاجأة بشراک یا قدس،بی جا،مدبولی الصغیر،بی تا.
16. داود ،محمد عیسی،المهدی المنتظر علی الابواب،بیروت،دارالمهدی ،بی تا.
17. صفار،محمد بن حسن،بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم،قم،مکتبة آیت الله المرعشی النجفی،چاپ دوم ،1404 ق.
19. جعفریان ،رسول،مهدیان دروغین ،تهران،نشر علم ،چاپ اول ،1391 ش .
20 . آل السید حیدر الکاظمی ،السید مصطفی ،بشارة الاسلام فی ظهور صاحب الزمان ، بی جا ،آل البیت ،بی تا.
21. بحرانی ،سید هاشم ،المحجة فیما نزل فی القائم الحجة،تحقیق محمد منیر المیلانی،بی تا ،بی جا.
22. حائری یزدی ،علی ، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب عجّل الله تعالى فرجه الشریف ،بیروت،موسسة الاعلمی ،چاپ اول ،1422 ق.
23. شهبازیان، محمد ،تاملی نو در نشانه های ظهور(1)، قم،بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(علیه السلام)، چاپ اول ،1389 ش.
24. حسینی قزوینی،محمد،نقد کتاب اصول مذهب الشیعة ،قم ،موسسه تحقیقاتی ولی عصر (علیه السلام) ، چاپ اول ،1430 ق.
25. ابن بابویة ،علی بن الحسین ، الإمامة و التبصرة من الحیرة ،قم ،مدرسة الامام المهدی (علیه السلام) ،چاپ اول ،1404ق .
26. حلی ،حسن بن سلیمان ، مختصر البصائر، قم ، نشر الاسلامی ، چاپ اول ،1421ق.
27. ابن طاوس ,علی بن موسی ، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن ،موسسة صاحب الامر (علیه السلام) ، چاپ اول ،1416ق.
28. مرندی ،شیخ ابوالحسن، مجمع النورین وملتقی البحرین،متن کتاب موجود در سایت کتابخانه دیجیتال موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت ،به آدرس: http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/37777/
29. ابن المنادی ،احمد بن جعفر ،الملاحم،قم ،دارالسیرة ،چاپ اول ،1418ق .
30. برسی ،رجب بن محمد ، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین علیه السلام ،بیروت ،موسسة الاعلمی ،چاپ اول ، 1422 ق .
31. سلیمیان ، خدا مراد ، درسنامه مهدویت ،قم ،بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام)،چاپ اول ،1385 ش.
32. ترابی شهرضایی، اکبر، پژوهشی در علم رجال، قم، اسوه، چاپ اول، 1387ش.
33. حسینی جلالی، محمد حسین،فهرس التراث الشیعه،قم ،دلیل ما،
چاپ اول ،1380 ش.
34. طهرانی ،آقا بزرگ،الذریعة فی تصانبیف الشیعة،بیروت ،دارالاضواء،چاپ اول ، 1430ق.
کتاب های چاپ شده در انتشارات طرفداران احمد بصری، با عنوان (إصدارات انصار الامام المهدی )
1.احمد بن اسماعیل ،الجواب المنیر ،انتشارات انصار الامام المهدی .
2. همان،المتشابهات
3. همان ،الوصیة المقدسة
4.همان ، با همکاری علاء السالم،الرجعة ثالث ایام الله الکبری
5. همان ،وصی و رسول الامام المهدی فی التوراة و الانجیل و القرآن
6. همان ،نصیحة الی طلبة الحوزات العلمیة
7. زیادی ، حیدر ،یمانی موعود حجت الله.
8. واحد تحقیقات انتشارات انصار الامام المهدی ،ادله جامع یمانی
9.واحد تحقیقات انتشارات انصار الامام المهدی ،برخی علائم ظهور مهم محقق شده.(جزوه آموزشی)
10. العقیلی ، ناظم ، الرد الحاسم فی منکری ذریة القائم
11.الدیراوی ،عبدالرزاق،دعوة السید احمد الحسن هی الحق المبین ،
12.الحطاب،احمد ،دابة الارض و طالع المشرق ،
13.زیادی ،حیدر،الیمانی الموعود حجت الله
نشریات
1.طبسی ،نجم الدین، حکم تسمیه و ذکر نام شریف حضرت ولى عصر(علیه السلام) ، فصلنامه علمی ترویجی انتظار موعود ، ش3 ،بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام) ،بهار 1381ش.
2.عرفان ،امیر محسن ،بازخوانی عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویت و گرایش مردم به آنان،فصلنامه علمی ترویجی انتظار موعود ،ش 30،بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه السلام)،پاییز 1388 ش.
3.صفری فروشانی ،نعمت الله ،((محمد بن جریر طبری آملی و دلائل الامامة ))، فصلنامه علوم حدیث،سال دهم ،شماره37و38،قم ،موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث ،پاییز و زمستان 1384
4.انصاری ،محمد رضا،((طبری سوم ودلائل الامامة ))،ماهنامه کیهان اندیشه،شماره 58، قم،موسسه کیهان ،1373 ش .
5.آیتی ،نصرت الله ،((نقد و بررسی آراء مدعیان مهدویت: با تکیه بر آراء احمد الحسن ))،فصلنامه علمی –پژوهشی مشرق موعود،ش 25 ،قم ،موسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت )، تابستان 1392 ش.
اینترنت
سایت خبر آنلاین،به آدرس : khabaronline.ir
سایت روزنامه الشرق الاوسط به آدرس: www.aawsat.com
برای دریافت pdf مقاله از ادرس زیر استفاده کنید
http://tarid12.ir/UploadedData/Contents/635297102792368951.pdf
برگرفته از سایت اطلاع رسانی طرید مقاله استاد شهبازیان
با سلام ممنون بسیار عالی بود
علیکم السلام
لطف دارید